من عــاشق جانبازم از عشق نپـرهيزم
من مــست سـر انـدازم،از عـربده نـپرهيزم
گويند رفيقانم:«از عشق نپرهيزي؟»
درعشق بپرهيزم،پس با چه درآميزم؟!
پروانه دمسازم،مي سوزم و مي سازم
دربيخودي و مستي ،مي افتم و مي خيزم
گر سرطلبي من سر درپاي تو اندازم
ور زر طلبي من زر اندر قدمت ريزم
فردا كه خلايق را از خاك بر انگيزند
بيچاره من مسكين از خاك تو برخيزم
javahermarket
اگه ميخواي اين صفحه رو پرينت بگيري كليك كن
|